شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

محو خال‌خال‌هایش

محو خال‌خال‌هایش
وقتی که بال می‌زند روی خواب‌های آدمی
چیز دیگری است

(نه رئیس جمهور 
نه وزیر اتوکشیده‌ی هر کابینه‌ای شدن)
هم این‌که بماند و آدمی
خیره در سحر و نقش و رنگ
بگذرد از روی روزمرگی

(راستش را بخواهید 
من عطش امپراطور شدن را
با ورد نام او فرو‌نشانده‌ام)

ابراهیم رزم‌آرا

تک نگاری

شعرها

مگس

مگس

علیرضا آبیز

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

علی قنبری

دوایین نامه

دوایین نامه

اسماعیل عظمی

نفست را حبس کن

نفست را حبس کن

محمد شیرازی