شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

جمهوری

در تقلایی شفاف 
مبتلای زنی از بومیانم
در حاشیه‌ی تفتیش
ناسروده‌ای سینه‌ام را می‌نواخت کوبان کوبان
و چربی گمنامی
سطح روشن پوستم را پوشانده بود

یک قرن قبل:
وقتی دست بر شانه‌ات گذاشتم
ریخته بودند انگشتانم
یک قرن بعد:
در سال ۱۴۹۹، در ایلام در همین کوچه‌ی بی‌نام، ابتدای خیابان پاسداران، حوالی ساعت ۴:۳۰
تو را آنچنان خواهم بوسید
که روح تو در سینه‌ی من نفوذ کند

تشخیص داده بودم اضلاع حرارت را
و باید
هندسه‌ی چهره‌ات را می‌بوییدم
حمل نمی‌کنم با خودم دست‌هایم را
سال‌هاست
کوره‌ای درونم دارم
نخستین بار
نخستین بار
آتش را احساس کردم
محشری برپاست در اوراق پوستت
تو دست داری در انزوای ماه
و شلال گیس‌هات توضیح شب است
برخاسته‌ای از میانه‌ی یک کودتا
و از درز در وارد می‌شود
لجاجتی مصور
بود پیدا در فراز شانه‌ات
پرهیبی از جمهوری تو

دعوت می‌شوم به معاشرت با گیاهان
و حلول خواهم کرد در ترکیب علف‌ها
شکنجه مختصر نبوده هیچ‌گاه
هیچ‌گاه
شکنجه مختصر نبود
فشرده بود گلوگاهم را
پنجه‌ی جراحت

ما سوگوار اندام خویشیم
ما سوگوار بی نظمی اثاثیه‌ایم
ما سوگوار تنبلی اشیاییم

در تلفظ نامت
ضجّه حریم داشت
در تلفظ نامت
تمایل ترس کاهش می‌یافت
این‌جا آدم در گورستان است
آشیانه‌ای دارم روی بال حشره‌ای
و کهولتی کریه
از ناخن پاهایم خودش را بالا می‌کشد

رسول رضایی

تک نگاری

شعرها

موج‌هایش را بر پشت بسته بلند دریا

موج‌هایش را بر پشت بسته بلند دریا

قاسم درویشی دوراهک

دو شعر از رضا باب‌المراد

دو شعر از رضا باب‌المراد

رضا باب‌المراد

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

مهدی فرجی

از ما دو نفر

از ما دو نفر

سعدی گل‌بیانی