شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

حصر

در  پنجاه‌سالگی درگذشت دکتر محمد مصدق

شلیک کن!
این طالعِ خونینِ عاشق بود
همواره سهمِ سینه‌ی عاشق، شقایق بود
شلیک کن! از قرن‌های ‌قرن در این خاک
سهمِ زنان زندان ‌وُ، سهمِ مردها دِق بود
از سِیلِ بنیان‌کن بپرس و، خِیلِ موجی‌ها
پایان آن شب‌ها کدامین صبحِ صادق بود؟
هر دسته‌ی چاقو، زمانی سروی آزاد و
هر تخته‌پاره روزگاری دور قایق بود
این گرگ‌های گلّه‌دار این رمه‌های رام
مصداقِ ننگینِ «خلایق هر‌چه لایق» بود

ای حصر! ای قصرِ تب و طوفان! -شبت روشن-
هر بار ایوانت، به رنگی، گرمِ هِق‌هِق بود
یک‌فصل سُرخ از هُرمِ خونِ «شیرعلی‌مردان»
یک‌فصل سبزِسبز چون میرِ حقایق بود
یک‌سو جدالِ تیغ‌ و رگ در فینِ کاشان و
یک‌سو غروبِ سرد و تاریکِ «مصدّق» بود

شلیک کن! –ای دستِ پنهان در سیاهی‌ها!-
این ما وُ، این قلبی که روزی سخت عاشق بود.

فردین کوراوند

تک نگاری

در  ستایش جدیت نظری

در ستایش جدیت نظری

علی مسعودی‌نیا

طنز، جراحی‌ست

طنز، جراحی‌ست

سجاد گودرزی

شعرها

عطر تنت را 

عطر تنت را 

غلامحسین چهکندی‌نژاد

این باغ سوگوار درختان بی بر است

این باغ سوگوار درختان بی بر است

رضا جمشیدی

برادرم دیشب درگذشت

برادرم دیشب درگذشت

عبدالله علوی

سیاهـْدار

سیاهـْدار

جمال‌الدین بزن