شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هر دهان چشمی‌ست

هر دهان چشمی‌ست
به حرف که می‌آید، پلک می‌زند
پس برای دهان‌هایی باید عینک ساخت
تا ملایم‌تر مخاطبان را بسوزانند
برای دهان‌هایی که
در آسانسورها مانده‌اند
عینک‌های طبی
تا فریادهایشان بر گوش‌ها میزان شود
باز بر سفتی زمین گام بردارند
و شریک شیطان باشند
اما بودا، بی‌نیاز می‌ماند
چون در خلأ نشسته است
و جوجه‌هایش پیش از بلوغ
از لانه، دهان بر زمین نمی‌افتند
گاهی که می‌آید
تا چیزی را که در من جا گذاشته است
بردارد
 

رضا حامی‌پور

تک نگاری

شعرها

تو رفته‌ای 

تو رفته‌ای 

سارا خلیلی جهرمی

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

زخم در میان چاقوها

زخم در میان چاقوها

امیررضا وکیلی

دست نگه دارید‌!

دست نگه دارید‌!

فرخنده حاجی زاده