به یاد ویلیام باتلر یتس
برخاستند
از آبهای راکد برخاستند
از لای و از لجنهای قرون
از چرک چرب زیلوی معبدها، و کنیسهها، دیرها
برخاستند
تمساحها
با آروارههاشان
ارابههای قهر خدایان
با شهوتی هیولایی
در جنبش
با هزار ارّهدندان
با پوستهای چرک و چروکیده
در آفتاب ایمان براق
در عصر ذلت قزلآلاها
اینَت سزای آنهمه قرن انتظار
انسان خموش و تمساحان در خروش.