شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

عبور می‌کنم از مرز بی‌ثبات تنت

عبور می‌کنم از مرز بی‌ثبات تنت
ز حد فاصله‌ی دکمه‌های پیرهنت
رسیده‌ام به فراسوی دوستت‌دارم
شروعِ قصه‌ی ما فصل خوب آمدنت
به لحظه‌ای که دوباره صدا‌ زدی ساقی
رسیده‌ام به صدای نفس‌نفس‌زدنت
بگو که از غزلم خسته‌ای بگو اما
بدوز خط لبم را درست با دهنت
چقدر سخت شده انتخاب ما بینِ
سکوتِ بودنِ تو یا صدای رد‌شدنت
شبیه آتش نمرود و حال ابراهیم
فروغ یک‌طرف و یک‌طرف نگاهِ زنت
دوباره نبض غزل تند می‌زند یعنی
قسم به اسم تو و شاعران هم‌وطنت
تو حد فاصل اسطوره‌ای و آینده 
و عشق، فلسفه‌ی بودن است بی‌بدنت

ساقی سلیمانی

شعرها

تهران

تهران

محمد ویسی

  شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

 شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

بهراد باغبانی نیک

اثمر ابراهیمی

و لبت دستش نمی‌رسد به من

و لبت دستش نمی‌رسد به من

علیرضا خسروانی