شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 هنوز گرم بود

 هنوز گرم بود
غمگین و وسوسه‌انگیز
چون معاشقه‌ی یک درخت کهنسال با نسیم
هنوز کلماتش طعم زیتون و زندگی را داشت
وقتی در این پاییز لعنتی
مرا به انگشت و افسوس نشان می‌داد
یک منظره‌ی دوردست
با دامنه‌های پرچین
و دختران زیبا در کنارش
اما من
باید برمی‌گشتم
فراموش کرده‌بودم
در را ببندم
تا چیزی از تنهایی اتاق نکاهد
باید برمی‌گشتم
دلتنگی را از ملافه‌ها می‌تکاندم
و با دهانم
دستان کودکانم را گرم می‌کردم

زهرا گریزپا

تک نگاری

شعرها

اغوش نخل ها

اغوش نخل ها

میترا اکرمی

یک اعلان عمومی برای تذکر دوباره

یک اعلان عمومی برای تذکر دوباره

سردار شمس‌آوری

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر