شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سکوت خیره‌ی روحی درون مقبره‌ام
و شهر پنجره‌های بدون منظره‌ام
...

رسیده وقت آن در من بجوشد زمزمی دیگر
و یا از نسل داوودی بروید مریمی دیگر
سرآمد...

آغوش او قوهای خود را می‌فروشد
چشمانش آهوهای خود را می‌فروشد
کوری* تمام...

وقتی که «می‌فهمی»، ولی چیزی نمی‌دانی
دیگر نداری چاره‌ای جز...

تک نگاری

دلم می‌سوزد

دلم می‌سوزد

شهریار وقفی‌پور

شعرها

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

چوار

چوار

احمد کریمی

حلول شعر بر من مبارک باد 

حلول شعر بر من مبارک باد 

نفیسه قانیان