زیر یک سقف مشترک، تنها
خالهبازی، اَلَک دولَک، تنها
من و دیوار و این تَرک، تنها ـ
ـ رو به راهیم و راه روبهفناست
حفظ یک مشت نابههنجاری
عاشق اشتباه تکراری
پشت باران، پس از شبادراری
بیوهی مرد تازهای پیداست
در سرم تازیانهای دارم
میزنم تا بهانهای دارم
عادت ماهیانهای دارم
که از این خونِ دل نخورده جداست
سال قبل از هزار و سیصد و من
سال تبعید دشمنم به وطن
سال تدوین ماه، روی بدن
در خسوفی که ماه، پشت عباست
روز ملی دکمههای لباس
روز جمعآوریِ ردّ تماس
روز دادن به هر که داده تقاص
چیزهایی که رفتهرفته رواست
حجم فرعیِ پشت پیراهن
مادیانی به نام گاوآهن
خبط جمعیِ واژهی «گاهاً»
خانمی که معلم املاست
انتزاعی که باد با خود داشت
خندهای که عناد با خود داشت
هرچه میشد، تضاد با خود داشت
ماهیِ تشنهای که در دریاست
آسمان مثل تخت من ابریست
غوره داریم و فصل بیصبریست
اعتقاداتمان پسا-جبریست
اختیاراتمان به دست شماست
از پریشانشدن پشیمانم
از پشیمانشدن پریشانم
آخر قصه را نمیدانم
اول قصهها به نام خداست...