شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دیوار می‌تواند مست کند

 

دیوار می‌تواند مست کند

برهنه برقصد بر سر هر چهارراه

و آبرو بریزد از معماری شهر

که انگورهایش در زیرزمین‌ها می‌رسد

حالا هی بگو:

قلبت پاره‌آجر است

حالا هی بگو:

دیوارهای درونت قد کشیده‌اند

ببین!

دیوارهای من هم

به خوبی شما می‌تواند دیوانه شود

آجرهای قرمزش را بکند

بریزد بر سر هر رهگذر

بریزد روی سطح همه تعقل

تا تو بمانی

با انبوهی نخاله روی دست‌هایت

که هیچ کارگر شهرداری

جمع نکرده بود.

 

مریم یوسفی

تک نگاری

در من هزار آهوی تشنه

در من هزار آهوی تشنه

آنوشا نیک سرشت

بوطیقای هزار و یک شعر

بوطیقای هزار و یک شعر

مهرنوش قربانعلی

شعرها

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

پوریا سوری

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

فَروَرگانِ چشمِ تو 

فَروَرگانِ چشمِ تو 

نازنین آیگانی

كازابلانكا‌(2)

كازابلانكا‌(2)

محمود بهرامی