به قطع تردید میگویم
اینجا تصمیمها به تسلیم میرسند و
رسیدن
از آغاز پوسیده است
به قطع تردید میگویم
به ظن باد
که موهایت آن را پیش میکشند و
پیراهنت آن را پس میزند
من علاقهی تقدیرم به تغییر
و زمانی که بیرون ساعت ایستاده
عقربههایش را از اعداد پسمیگیرد
به تردید
در ردپای تو میگریم آنقدر
که گنجشکان تشنه از گودی آن آب مینوشند
و به قطع
پرواز میکنند در جستوجوی درختی
که سایهاش را جا گذاشته است