شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بی‌آن‌که به سفر بروم
از ده‌ها کشتی هم‌زمان پیاده شده/می‌شوم

 

آتش پشت‌سرش راه افتاد بود
آب
آب را از کف دست خودش نوشید

 

غوطه‌ور گسیختگی‌های امواجی تو
در سر من امکان شناورشدن...

پشت گردنم راگرفت
با دوسر انگشت نشاند مرا
روی کاناپه‌ای که مرا نشاند!

...

اغوا‌شده‌ی کرگدنی هستم در تن و
تن می‌گذرد از من
با زق‌زق...

دوچرخه‌ای دیدم که بنزین‌اش تمام شده بود
خرد رسمی  رابطه‌ی...

مادر‌زاد کور نبود
گداخت چشمانش را با صاعقه‌ای 
که در سوزن بود

خطرگری درمن بوده 
ترس و ضعف و ملایمت نیز!
توده‌ی اصلی جامعه‌ی...

دنیای اندیشه‌وران است این و
این است و چنین و چنان است و   بعد
از...

تک نگاری

شعرها

 روی برعکس جهان بایست!

روی برعکس جهان بایست!

سارا مؤیدی

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

با دست چپ  گردن خروس بسوزد،  خانه‌ی شاعران جهان خط‌خطی‌ست

با دست چپ گردن خروس بسوزد، خانه‌ی شاعران جهان خط‌خطی‌ست

ابوالقاسم ایرانی