شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 

آتش پشت‌سرش راه افتاد بود
آب
آب را از کف دست خودش نوشید

 

غوطه‌ور گسیختگی‌های امواجی تو
در سر من امکان شناورشدن...

پشت گردنم راگرفت
با دوسر انگشت نشاند مرا
روی کاناپه‌ای که مرا نشاند!

...

اغوا‌شده‌ی کرگدنی هستم در تن و
تن می‌گذرد از من
با زق‌زق...

دوچرخه‌ای دیدم که بنزین‌اش تمام شده بود
خرد رسمی  رابطه‌ی...

مادر‌زاد کور نبود
گداخت چشمانش را با صاعقه‌ای 
که در سوزن بود

خطرگری درمن بوده 
ترس و ضعف و ملایمت نیز!
توده‌ی اصلی جامعه‌ی...

دنیای اندیشه‌وران است این و
این است و چنین و چنان است و   بعد
از...

تک نگاری

میبینمت حسین !

میبینمت حسین !

سید علی صالحی

سلام نازنین

سلام نازنین

نگار اسکندرفر

شعرها

ماهِ فراموشکار

ماهِ فراموشکار

فرامرز سه‌دهی

من حواسم همیشه پرتِ توئه

من حواسم همیشه پرتِ توئه

احمد امیرخلیلی

من که مبهوت چنان قوی،  و رقص

من که مبهوت چنان قوی، و رقص

منصور اوجی

دو شعر ازفریبا الله وردی

دو شعر ازفریبا الله وردی

فریبا اله وردی زاده