شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چیزهایی که داریم چیزهایی که نداریم

چگونه قهر می‌کند
گل با باران
کبوتر با بال‌هایش
و دزد با دیواری که از آن بالا می‌رود؟
سبدی از کلمات داشتم
دولت‌مردان
خریدارانی دست به جیبی‌اند
چگونه ماهی با روغنی که با چندین قلب
اشتیاق‌اش را نشان می‌دهد
قهر می‌کند؟
چگونه دستی که بر آستر جیبی خالی می‌کشی
همچون لمس پیراهنی که دلبری به تن کند
قلب را به تپش وا‌می‌دارد؟
با من قهر کن قهوه‌ای که در محقرترین کافه‌ی این شهر می‌نوشیدم
با من قهر کن عطری که متعلق به من نبودی 
از پا‌به‌پا کردنم در گذر عطرفروشان به مشام می‌رسیدی
با من قهر کن زیباترینِ لقمه‌ها در زیباترینِ بشقاب‌ها
که از پسِ زیباترینِ شیشه‌ها می‌توان دیدت
در این عید میلادی
پنجره نمی‌تواند شیشه‌اش را عوض کند
تیر برق 
گنجشک‌های روی سیم‌هایش را
و مرلین مونرو
دامنی را که این‌همه سال در هوا چرخ می‌خورده
اما 
من خوشبختم
که سال‌ام را عوض می‌کنم

یزدان سلحشور

شعرها

آواز شاعری که به جست‌وجوی تشنگی دریا رفت

آواز شاعری که به جست‌وجوی تشنگی دریا رفت

اسماعیل یوردشاهیان اورمیا

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

جلیل الیاسی

رز ابری

رز ابری

سمیه امینی راد

زخم در میان چاقوها

زخم در میان چاقوها

امیررضا وکیلی