شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

درختان از من عبور می‌کردند

درختان از من عبور می‌کردند
بی‌آن‌که دست تکان دهند 
خیره مانده‌بودم به‌جای نبودنت 
مسافت‌ها می‌رفت و افق با دهانی باز 
راه را در خودش فرو‌می‌داد 
شیشه را پایین دادم 
برای نبودنت 
برای راه‌هایی که رفته بودند 
دست تکان دادم

علی جهانگیری

شعرها

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

حامد ابراهیم پور

سرودِ طُرقه  که کور می‌شود

سرودِ طُرقه که کور می‌شود

میلاد کامیابیان

شرجی یک کابوس!

شرجی یک کابوس!

شهرام شهیدی