شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

تو ایستادن را یاد گرفته بودی
پیش از من
پیش از لحظه‌ی...

...

احساس ناگهانی‌ِ کنارکشیدن
موجب‌بودن به‌اندازه‌
...

...

آن قطاری که
هی برود را می‌رفت سوی ابد
و باری از چه و جسد...

...

واژه‌های بزرگ
واژه‌های نحیف
فراری
رنگارنگ
...

کسی پیش از اغتشاش میان ابرها 
(و آن موقع 
دلایل سیاسی بود را...

وقتی فرو می‌نشيند گرد تنهایی در من
وقتی خون می‌شود پیاله‌ها در رگ
...

برگ‌ها را 
از پاییز پس گرفتیم، 
آقای رئیس جمهور!
...

میدان شما بود 
میدان برای شما بود 
و جعل رد انگشتان خدا 
...

می‌دانستی که امر ثانوی هستیم 
از درختی بندرت عاصی 
گاهی نمادی از...

حالا آمبولانس هشتم 
جسد هشتم را 
پس از هشت بار 
باز هم از...

نه از این اتراق و
اقامتگاه 
نه از این شترها و
ماشین‌ها
...

رو به‌سوی شما 
از هر طرف ایستاده است 
که 
فریاد...

راه رفتن با باد 
و به یاد‌آوردن سطر‌به‌سطر خواندن تو 
...

 اما ترافیک تردد گوزن‌ها به سوی ماه
زیاد بود 
و قاتی شده بود...

اعتراف می‌کنم 
این مذاکره را نمی‌فهمم 
که آیا تاک را باید

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد
با دست‌هایت 
با چشم‌ها و پاهای...

تک نگاری

شعرها

این کشکرت‌های اخبار

این کشکرت‌های اخبار

حامد پورشعبان

جای امن

جای امن

واهه آرمن

 جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

بابک دولتی

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

ویدئو

و به نام عزرائیل

و به نام عزرائیل

افروز كاظم زاده