شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بهارِ  موقت

بهارِ  موقت 
غریبه‌ای    که اهلِ آشوب است 
و مثل پرنده 
منظور بال در شیارِ هوا را 
نه می‌فهمد و نه بُـعدِ سوم چیزی 
از او عبور می کند.
پناهِ یک نام در کرشمه‌های سنجش 
وقتی که خوب یا بد از شاخه‌ای به شاخه‌ای دیگر
توازن مرگ را  در ملایمتِ نسیم
دهانی می‌دهد  برای گفتنِ هیچ 
و هستی   در آمینِ سنگ‌ها    سکوت می‌کند 
چراغی که روشنایی را از تفاهم ِ دو نور برمی‌دارد 
تــا  محض.

آزاده حسینی

تک نگاری

شعرها

به جرم شانس نیاوردن

به جرم شانس نیاوردن

فرزین منصوری

بشمارها

بشمارها

محمد اشور

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

راضیه بهرامی‌خشنود