شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دنیا 

دنیا 
درشکه‌ای است
که بدون اسب‌هایش 
می‌دواندم
می‌دواندم
تا پاتوقی که نطق ما را بی‌تپق
در تق‌تق مشروطه‌ها
تلق تلق
بر سنگفرش کوچه می‌کشاندم

دیگر برای قوللر و قونسول هم
حتا
کفایت را نمی‌شاید
شاید نشستن زیر تاق تیغ و طوق و
یوغ غرقابی که قل‌قل را
به کاکل‌های خون می‌آورد
شایسته‌تر باشد

دنیا بدون ما نمی‌راند
برایش از درشکه
ما فقط چار نعل می‌تازیم

علیرضا ابن‌قاسم

تک نگاری

شاعر پاره‌وقت نبودم

شاعر پاره‌وقت نبودم

قاسم آهنین‌جان

مستندنگاری با غزل

مستندنگاری با غزل

کبری موسوی قهفرخی

شعرها

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی

 از امید و ناامیدی

از امید و ناامیدی

عبدالعلی عظیمی

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

هوشنگ رئوف

صدای منی 

صدای منی 

ناهید عرجونی