شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

با ظهر

با ظهر
ابرها آمده‌اند
روی سقفِ اتوبوس کبوتر‌های کبود
 می‌بارد
زمینِ خیسِ باران
به کبوترهای بی‌جان
 رنگ می‌بازد
چشم‌هایم را 
پشت اتوبوس
در خیابان
روی آسفالت
 جا می‌گذارم
به خانه برمی گردم
با جای خالی چشم‌هایم     در آیینه 

می‌بینم

خیابانی شده‌ام
ابرها
اتوبوس‌ها
کبوترها
و عابران پیاده
از من عبور می‌کنند

مهدیس ملاح

تک نگاری

شعرها

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

جلیل الیاسی

این حرف‌ها مناسبِ بَعد است

این حرف‌ها مناسبِ بَعد است

فرینوش عسگری

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی

فکر این را نکن که بعد از تو شعر من رو به انزوا برود

فکر این را نکن که بعد از تو شعر من رو به انزوا برود

ویدا حمیدی