از آیههای گمشده در دستهای رود
تا قصهی سیاه یکیبود و او نبود
پشت نگاه گنبد افسردهی کبود...
/از چی بگم صدام به کجا میرسه رفیق؟
توی کدوم اقامه خدا میرسه رفیق؟/
سردادهام به درد سری سخت و اشتباه
با واژههای بددهن و لَخت و اشتباه
هی راه میشوم که تو خوشبخت و... اشتباه
/شاید مسیر روشن ما از سیاهیه
تو ذهن حوض خالی من نقش ماهیه/
لبخند میزنی و لبت را شکستهاند
از خسخس گلوی تو انگار خستهاند
این شهر را به جوخهی پاییز بستهاند...
/اما تو سبز باش و دوباره بهار باش
رو ریل نا امیدی قلبم قطار باش!/
با من قدم بزن وسط خواب آسمان
پرواز کن به مقصد بیتاب آسمان
تا ماه را بگیرمت از آب آسمان
/میخوام ستارههارو با چشمات نگا کنم
باید تورو میون همین شعر جاکنم!!/
من را ببوس و در خفقان تنم برقص
با خندههای زخمی پیراهنم برقص
در باغ زرد و بیثمر دامنم برقص
/خستم از این وَوَزنِ غمانگیز لهشدن
گیجم پر از تتن تت تن تن تتن تتن/
سگ پرسههای تشنگیام در کویر مست
همراه با اقامهی قد قام... پیر مست
دارم تلوتلو وسط این ضمیر مست...
/پر کن جنونمو که به بنبست میرسم
به آخرین نماز خودم مست میرسم