رد لبخندهای بی وطنت
مانده بر بوم خستهی کفنت
گمشدم در هوای پیرهنت
پسرم ساکتی چرا مادر؟
بغض خوابیده در سکوت تویی
اشک پایندهی قنوت تویی
َالّذی وَحْدَهُ یَموت تویی
پسرم ساکتی چرا مادر؟
توی خواب ،آفتاب میبینیم
چهرهی انقلاب میبینیم
تشنهایم و سراب میبینیم
پسرم ساکتی چرا مادر؟
پشت سنگر دوباره جنگ شده
پای مردم دوباره لنگ شده
پاسخ «کاشها» فشنگ شده
پسرم ساکتی چرا مادر؟
دخترت سوگنامهی شادیست
در پی چشمههای آزادیست
توی زندان خشک آبادیست
پسرم ساکتی چرا مادر؟
دیگر اینجا کسی صدای تو نیست
میپرستیم و... این خدای تو نیست
برنگرد این خرابه جای تو نیست!
پسرم ساکتی...