شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ای هجای خونین در انقلاب پرچم‌ها

ای هجای خونین در انقلاب پرچم‌ها
ای مصوت باد‌آورده‌ی من در میدان ساعت‌ها
 در کشاله‌ی ران رستمم حک‌کن
که دنیای ما قرن اصوات بی‌نگارش است 
بخوان که کودکی وبا گرفته‌ام 
یک رودابه بیشتر نداشت
چشم از نقطه‌چین شدن سطرهای خیابانی بردار
که هزارسال می‌شود 
ماه را در خانه‌ی زیبای زنی دفن کردیم
و نفهمیدیم آن زن که از تدفین شوهرش برمی‌گشت
هنوز رد پلنگ‌های وحشی در سینه‌اش برق می‌زد
ما تکیه‌داده‌ایم به صندلی لهستانی
به تماشای عقابان و کرکسان یاغی 

دور آتش رقص‌کنان ببوس مرا پروانه‌ی سرخپوستی‌ام
یک شب 
بزن روی شانه‌های خدا
وُ بگو این بهار صدای نوازش کدام یتیم است؟
سجده کردند درخت‌ها
آدم به تنهایی لبخند زد
فاجعه از کوچه‌ی بت‌پرستان گریخت
و من از شاخه‌ای به شاخه‌ی دیگر پریدم
 تیزکردم شامه‌ام را
از خاک بوی زنانگی می‌آید
چگونه آخر شاهنامه خوش باشد 
وقتی رؤیای تازه‌ای برای شکفتن نیست
ماهی را به دریا برگردان
و در این متن صخره‌ای باش
چرا که موج‌ها به بیمارستان برده‌اند ماه را
روی تخت شماره‌ی سه
ساعت سه‌بار زنگ می‌زند
زنی
 آبستن لحظه‌ی شادمانی رسیدن و نرسیدن بود.

زینب فرجی

تک نگاری

شعرها

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سیده تکتم حسینی

نه با تو زندگى از حال و روز زارش گفت

نه با تو زندگى از حال و روز زارش گفت

مهدی فرجی

 از امید و ناامیدی

از امید و ناامیدی

عبدالعلی عظیمی

برای این روزهای ایران...

برای این روزهای ایران...

کبری موسوی‌قهفرخی

ویدئو