شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

احاطه شده‌ام

احاطه شده‌ام
با گلدانی کوچک
پنجره‌ای چسبیده به دیوار
و بوی پرتقالِ کپک‌زده
که نمی‌دانم از کجا می‌آید.

از این گوشه‌ی اتاق
به سمت پنجره می‌روم
با یک لیوانِ چای
بیرون پُر شده است
از صدای بلندگویی که لوازم فرسوده می‌خرد

چشم‌هایم کم‌سو شده‌اند
دست‌هایم چای که می‌ریزند
سَر ریز می‌کنند.

رسول معرک‌نژاد

شعرها

 کَلَکی در کار است

کَلَکی در کار است

روح‌ انگیز کراچی

یک دو سه پیش خودش ثانیه‌ها را که شمرد 

یک دو سه پیش خودش ثانیه‌ها را که شمرد 

علیرضا کیانی

به دور جای دوشیزه‌ی روشنی

به دور جای دوشیزه‌ی روشنی

محمود جعفری دهقی

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی