شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

احاطه شده‌ام

احاطه شده‌ام
با گلدانی کوچک
پنجره‌ای چسبیده به دیوار
و بوی پرتقالِ کپک‌زده
که نمی‌دانم از کجا می‌آید.

از این گوشه‌ی اتاق
به سمت پنجره می‌روم
با یک لیوانِ چای
بیرون پُر شده است
از صدای بلندگویی که لوازم فرسوده می‌خرد

چشم‌هایم کم‌سو شده‌اند
دست‌هایم چای که می‌ریزند
سَر ریز می‌کنند.

رسول معرک‌نژاد

شعرها

همه در این آینه حضور دارند

همه در این آینه حضور دارند

احمدرضا احمدی

شهر شیهه می‌کشد

شهر شیهه می‌کشد

طاهره خنیا

زخم در میان چاقوها

زخم در میان چاقوها

امیررضا وکیلی

تنهایی

تنهایی

محمود بهرامی