شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

انتهای موهایم را بگیر

انتهای موهایم را بگیر
می رسد به عصری غم انگیز
که اشک‌هایم از کالبد
مثل پر مرغان دریایی می‌ریخت
چه ساعت‌ها که سرگردان بودم
روی بالشت خیس، بین پنبه‌های تشنه
که یادت
کلنگ می‌شد و فرو‌می‌رفت
در صفحه‌های  استخوانی‌ام
باید این زندگی کاری می‌کرد
تا از دهانه‌ی منبسط درد
شیطان، بتکانم پایین 
وقتی که نیمه شب، فرشته‌ی احمقی بودم 
نشسته در دُمَل
خوابیده در ظلمات.

نادیا قاسمی

شعرها

همین که این در وامانده باز باز شود،

همین که این در وامانده باز باز شود،

محمود صالحی‌فارسانی

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه‌ای

سریده از سرا به سرسرا

سریده از سرا به سرسرا

لیلی گله داران