سیگار میکشد
سرمه را که میکشید
درد از نت سوم دست تکان میداد
انگشتهای بوسه
بدون خشم
شیشهها را سر میبرد
اشک
اشک بیشک شعلههای شک را شعلهورتر میکند
نتها در شک
و صندلی آرزوی زیادی ندارد
پک میزند به لبهای پیانو
سومین نت را چنگ میزند
سرنگها
سوزنها
کنار پیانو میرقصند
حلقههای دود گلو را تنگتر
زیارت انگشتهای پیانو نصیب صندلی میشود
نتهای بریده از حد را چنگ میزد
نتها در دود دوران میخوردند