شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آخرین روزهای قرن

به‌سلامت! برو! ولی بعدت، شعرِ غمگین رواج خواهد داشت
شهر ما بعدِ رفتنِ تو چقدر، شاعرِ هاج‌و‌واج خواهد داشت
وسط روزهای بحرانی، می‌روی ساده و نمی‌دانی
هر کسی دیده یا ندیده تو را حسرتی لاعلاج خواهد داشت
دورتر می‌روی و تصویرت، کش می‌آید درون مردمکم
لنزِ این دوربینِ کوچک هم، بعدِ تو اعوجاج خواهد داشت
رفتی از دسترس ولی این‌جا دارد از دست می‌رود مردی،
که به آن دست‌های تردستت، تا ابد احتیاج خواهد‌داشت
آخرین روزهای قرن چقدر، بی‌تو سخت و سیاه می‌گذرد!
گفته بودم: «نرو! که بعد از تو، شعرِ غمگین رواج خواهد داشت»

سیدعلیرضا ذوالفقاری

تک نگاری

شعرها

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

علی قنبری

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

محسن حسینی

پس و پیش‌تر از آن‌که ببینمت 

پس و پیش‌تر از آن‌که ببینمت 

مهدی ریحانی