شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هزار بغضِ فروخورده است هر نفسم 

هزار بغضِ فروخورده است هر نفسم 
«منی که حسرت پرواز بر دل قفسم»
اگرچه مثل گذشته بلند‌پروازم 
به سوی پر‌زدن اما نمی‌کشد هوسم
درخت خشکم و بیهوده می‌زنی به تنم 
مرا بزرگ‌تر از این نمی‌کند هرسم
بگو به پنجره‌ها غربت نگاهم را
من آسمان مه‌آلود این هوای پسم 
چگونه از تو بخواهم ببینی‌ام آخر 
منی که چهره ندارم منی که هیچ‌کسم 
بهای رفتن از این جاده کاش مرگم بود 
که من امید ندارم به مقصدی برسم

معین صباغ‌مقدم

تک نگاری

شعرها

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

مجتبی هژبری

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

مهدی مهدوی

کلایه

کلایه

حامد بشارتی