شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خرما و خون

وقتی که نخل‌های خوزستان
به جای خرما خون زایید
شعر مرا به‌یاد‌آر!

وقتی «فرشته‌ای که وکیل است بر خزائن باد» 
تنها چراغ شب‌زدگان را
خاموش کرد
شعر مرا به‌یاد‌آر!

وقتی که چشمه‌های چشم کودکان
خشکید
و آسمان چنان شد بر زمین بخیل که لب تَر نکرد 
زرع و نخیل
شعر مرا به‌یاد‌آر

وقتی که از هویزه و هورالعظیم
تا زنده‌رود
فریاد العطش ز بیابان برخاست
شعر مرا به‌یاد‌آر

وقتی کلام بغضی شد در گلو 
و تازیانه‌ای از آتش
بر اعصاب خشک خوزستان
شعر مرا به‌یاد‌آر 
شعر مرا به‌یاد‌آر

ضیاء موحد

شعرها

سه شعر از میثم مهر نیا

سه شعر از میثم مهر نیا

میثم مهرنیا

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

رنگی بر دهان مرده ام بزن

رنگی بر دهان مرده ام بزن

فهیمه جهان آبادی

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

ویدئو