شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خرما و خون

وقتی که نخل‌های خوزستان
به جای خرما خون زایید
شعر مرا به‌یاد‌آر!

وقتی «فرشته‌ای که وکیل است بر خزائن باد» 
تنها چراغ شب‌زدگان را
خاموش کرد
شعر مرا به‌یاد‌آر!

وقتی که چشمه‌های چشم کودکان
خشکید
و آسمان چنان شد بر زمین بخیل که لب تَر نکرد 
زرع و نخیل
شعر مرا به‌یاد‌آر

وقتی که از هویزه و هورالعظیم
تا زنده‌رود
فریاد العطش ز بیابان برخاست
شعر مرا به‌یاد‌آر

وقتی کلام بغضی شد در گلو 
و تازیانه‌ای از آتش
بر اعصاب خشک خوزستان
شعر مرا به‌یاد‌آر 
شعر مرا به‌یاد‌آر

ضیاء موحد

تک نگاری

شعرها

از آسمان شبحی روسیاه مانده فقط

از آسمان شبحی روسیاه مانده فقط

بابک دولتی

ما غلامان حلقه به گوش 

ما غلامان حلقه به گوش 

نعمت مرادی

فهرستِ خونی

فهرستِ خونی

امین رجبیان

امشو که فرگ تی تو وستم 

امشو که فرگ تی تو وستم 

 اقبال طهماسبی گندمکاری

ویدئو

و به نام عزرائیل

و به نام عزرائیل

افروز كاظم زاده