شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خرما و خون

وقتی که نخل‌های خوزستان
به جای خرما خون زایید
شعر مرا به‌یاد‌آر!

وقتی «فرشته‌ای که وکیل است بر خزائن باد» 
تنها چراغ شب‌زدگان را
خاموش کرد
شعر مرا به‌یاد‌آر!

وقتی که چشمه‌های چشم کودکان
خشکید
و آسمان چنان شد بر زمین بخیل که لب تَر نکرد 
زرع و نخیل
شعر مرا به‌یاد‌آر

وقتی که از هویزه و هورالعظیم
تا زنده‌رود
فریاد العطش ز بیابان برخاست
شعر مرا به‌یاد‌آر

وقتی کلام بغضی شد در گلو 
و تازیانه‌ای از آتش
بر اعصاب خشک خوزستان
شعر مرا به‌یاد‌آر 
شعر مرا به‌یاد‌آر

ضیاء موحد

تک نگاری

شعرها

 ساکن یک جهان آواره

ساکن یک جهان آواره

فاطمه شمس

پشت پایم پرتگاهی، پرتگاهی پیشِ رویم

پشت پایم پرتگاهی، پرتگاهی پیشِ رویم

جواد محمدی فارسانی

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

فهیمه جهان آبادی

مثلاً

مثلاً

عبدالعلی عظیمی