شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

برای کشتنِ سایه طناب کافی نیست
هزار مرتبه سربِ مذاب کافی نیست
چه وحشتی‌ست...

چقدر خاک كنم نعش ياس‌هايم را
و روی هم بگذارم هراس‌هايم را
به غير باخت،...

رنگ‌و‌رویت چه شد؟ ‌ای جنگل مفقود‌شده
آن‌همه شاخه چرا...

نبود چشمِ جهان خوگرفته با ساعت
نداشت در دلِ هر خانه ردِ پا ساعت
جهان...


جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش
جاده‌ای، هر طرفش پُشته‌ی...

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش
جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ...

از آسمان شبحی روسیاه مانده فقط
ستاره‌ها همه رفتند، ماه مانده  فقط
از...

می‌خواهد این‌جا چهره‌ای مغشوش بگذارد
می‌خواهد آن‌جا یک لبِ...

رنگ و رویت چه شد ای جنگل مفقود‌ شده
آن‌همه شاخه چرا خشک شده دود شده
...

رنگ و رویت چه شد ای جنگل مفقود‌ شده
آن‌همه شاخه چرا خشک شده دود شده
...

رنگ و رویت چه شد ای جنگل مفقود‌ شده
آن‌همه شاخه چرا خشک شده دود شده
...

عجب تبسمِ زشتی! هراس را رو کن
زمانِ کینه رسیده‌ست‌، داس را رو کن
مباد...

آیینه می پرسد: چطوری؟!
ذهنِ مرا نسیان گرفته
این چشم‌های دربه‌در را

شعرها

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

به چه چیز جهان دلم خوش بود؟

به چه چیز جهان دلم خوش بود؟

شهرام میرزایی

ما غلامان حلقه به گوش 

ما غلامان حلقه به گوش 

نعمت مرادی

در ساعات معینی از شبانه‌روز

در ساعات معینی از شبانه‌روز

مظاهر شهامت