آرام دارد روز
میگویم: دوام میآوریم
خیزابی از کلمات در دوردست پیداست
و زمینهْ تکرار میشود:
زاغی در پهنهی آبی
صنوبری از حاشیهی دفتر
زیبارویی بر دریچهی ایوان
درهم میپیچند خاطره و خیال
در ازدحام
در بوی رنگ غلیظ تپهماهورها
درختچهی آتش به سخن درمیآید بر گلدان خشک
زمستان را در خود پذیرا میشود
و میافسُرَد.
خیزاب فرو مینشیند