اجدادمان هم یادشان نیست
تاریخ اما یاد دارد
تاریخ ما با جوهر ذات تو و من
الواح خود را میانگارد
خود را نه
تاریخ خود را پرسوجو کن
بر خاک پاکت
ذات خود را آبرو کن
ای تو صدای بیصدایان جهان... ایران
*
همین که حکشده تاریخ سرزمینم بس
قسم بهنام خودت میخورم همینم بس
تو گُربه نه... که تو بامِ کُنامِ شیرانی
همین که روی زمین تو مینشینم بس
اگر کویری اگر باغ-هیچ فرقی نیست
همینکه خاروگلی در وطن بچینم بس
نه خواب رفته نه رؤیای حالو آینده
به روی نقشه اگر کوچکت نبینم بس
تو کشور من و-من راوی توأم هرگاه
در آفرین تو شعری بیافرینم بس.