شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آن لحظه‌ی خاموش که می‌گذرد

آن لحظه‌ی خاموش که می‌گذرد و چرا‌گاه تاریک‌ترین لحظاتش را مرور می‌کند
من با خوشه‌‌ی گندم وردی می‌خوانم 
و برای دالاهو آب می‌برم 
چرا که رنگین کمان می‌ترسد بر روستای ما بتابد 
یعنی
 برای میش‌و‌گرگ یکجور می‌ترسم 
کدخدا می‌گوید 
ما قارچ فلزی را نکاشته‌ایم پسرم 
یعنی
 به لحظه‌ای زمین را می‌کاود 
آن لحظه چه رنگی‌ست، باد‌؟

اشکان پناهی

تک نگاری

گل فندق

گل فندق

کیوان نریمانی

شعرها

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 

مهدی ریحانی

برای خداحافظی اومدم

برای خداحافظی اومدم

حامد ابراهیم پور

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی

تیمارستان

تیمارستان

ستار جانعلی‌­پور