شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ملاحِ باب المَندَب

از عهدِ مبارزالدین ابنِ سلیمانِ مسجدی
ما هر دو شاعر بودیم،
ما تازه از تنگه‌ی هرمز به باب المَندَب رسیده بودیم،
و بودیم
همین‌طوری همیشه باهم بودیم
و بودیم که بودیم...!

او آرامِ آهسته‌ی سر به تویِ آب و کاه،
من  معذرت می‌خواهم:
گاهی با آفتابه‌ی پُر از کَک
می‌آمدم در تُنبانِ یک عده خالی‌بندِ وراج
همان کَک می‌ریختم بلکه بروند شاعرانِ بزرگی (گردند)!

یک‌بار تودماغی فرمودند
مرا همین مَناقِله بس است،
فقط... آه نصرت، نصرتِ شریف
به لیلی بگو
من کلیدِ اتاقِ حسن‌آقا را گُم کرده‌ام به گورستانِ شاعرانِ بزرگ!
زنهار
من سرانجام
سرِ تنگه‌ی هرمز یقه‌ی تو را خواهم گرفت
من از تو
نزدِ نصرتِ نازنین شکایت خواهم کرد.
آه ای حسود، ای حسود
چرا چهره‌ی چیزت پیدا نیست؟!

سیدعلی صالحی

شعرها

تو زیبایی

تو زیبایی

سکینه نودهی

شاید

شاید

مهدی مهدوی

دوگانه

دوگانه

محمد رضا روزبه

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

شاپور جورکش