شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سطور بی تعبیر

در یاد سال‌هایی که گم شده‌اند
خطوط کجی‌ست
                 نظاره‌گر 
بر سطوری که بی تعبیر
خفته‌اند و بی اعتنا 
به توطئه‌ای دوار
در دانه‌های سپید نارنج و ترنج 
چشم‌هاشان را 
آینه می‌کنند 
تکثیر تند جنگلی که سبز نیست
در خواب افسانه‌ها
             غرقه می‌شود
کسی نمی‌پرسد چرا
چهاردهمین شب از نمایش ماه
موج‌های همهمه‌گر
برای نامه‌ای که روی دست‌های دریا راه می‌رود
مرثیه‌ای نمی‌خوانند.

مهشید رستمی

شعرها

آیینه می پرسد: چطوری؟!

آیینه می پرسد: چطوری؟!

بابک دولتی

سفر‌نامه‌ی این تابستان

سفر‌نامه‌ی این تابستان

جواد مجابی

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه ای

به جرم شانس نیاوردن

به جرم شانس نیاوردن

فرزین منصوری