شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سطور بی تعبیر

در یاد سال‌هایی که گم شده‌اند
خطوط کجی‌ست
                 نظاره‌گر 
بر سطوری که بی تعبیر
خفته‌اند و بی اعتنا 
به توطئه‌ای دوار
در دانه‌های سپید نارنج و ترنج 
چشم‌هاشان را 
آینه می‌کنند 
تکثیر تند جنگلی که سبز نیست
در خواب افسانه‌ها
             غرقه می‌شود
کسی نمی‌پرسد چرا
چهاردهمین شب از نمایش ماه
موج‌های همهمه‌گر
برای نامه‌ای که روی دست‌های دریا راه می‌رود
مرثیه‌ای نمی‌خوانند.

مهشید رستمی

شعرها

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

هوشنگ رئوف

نجوا در باد

نجوا در باد

اقبال معتضدی

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

حامد ابراهیم پور

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سیده تکتم حسینی