شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

قلب آتش روشن

با آهنگ کلماتم
با ارتجاع و سراپا فراموشی
با تکیه بر این شعر
که این‌جا اگر نبودم حالا از آن من نبود
پا می‌گذارم به درون کوچه‌ای
چون کوچه‌های دیگر سرخوش

و زنده به دیوارهایی
که هر یک...
هر یک در تصاحب ِ کسی‌ست!
دیوارهایی لمس شده با نگاه
چون مضمون‌هایی کهنه
که عطر لمیده و سنگین‌شان
قادر نبوده به حمل‌شان
و حالا من
تنها من ممکن است
چون سطری خون بنویسم‌شان
کاری که اگر بنایشان بودم
نیز
می‌کردم با قلبشان
کوچه‌ای بن‌بست
[آن‌که توی دلی رفته است]
و پایان یافته به دری
که چون الحانی از یک‌صورت
فکر می‌کنی
آن را در خواب دیده‌ای
دری چوبی!
و نه از سنگ یا نقره
وفای هر‌جا حاضر وُ مطبوع ِ چوب‌ها
پیش از این زنده، قلب آتش روشن...
[پس انگار حافظ این خانه یک گل سرخ است!]
و من می‌خواهم این‌جا بنشینم
تا ببینم او را
که می‌گشایدش

اما
همه را پیموده‌ام
چون تاوان عشقی یک‌سویه، مدارا و صلح
و با این علم که این‌جا ثبت خواهد شد
نام مادرم را می‌گذارم بر آن
آذر درخشان.

زهرا زمان

تک نگاری

شعرها

دوایین نامه

دوایین نامه

اسماعیل عظمی

دوگانه

دوگانه

محمد رضا روزبه

گم کرده بودم

گم کرده بودم

مریم فرجی

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

یلدا منتظری