شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

اجاق


سنگ‌ها را از کف رودخانه آورده بودند
خزه‌های بیرون‌شان گواه است
مثل کودکانی که از دنیایی دیگر
به این‌جا می‌آیند با موهای نمناک سرشان
معلوم است سال‌ها کنار هم چیده شده‌اند
در گوشه‌ی پرت این جنگل
نزدیک همان رودخانه با زمزمه‌های زلالش
هر رهگذر کُنده خشکی میان‌شان می‌اندازد
                                       آتشی به پا می‌کند
از تف آتش است که سیاه شده‌اند
رفته رفته ترک خورده‌اند
و تنها مشتی خاکستر
هر بار در دل‌شان تلنبار شده است.
 

رضا چایچی

شعرها

آیا آن‌که در کوی الکل دست دراز می‌کند، به ماه می‌رسد؟

آیا آن‌که در کوی الکل دست دراز می‌کند، به ماه می‌رسد؟

فرزین پارسی‌کیا

بِالْفَحْلـَگی

بِالْفَحْلـَگی

جمال‌الدین بزن

دهان خونی

دهان خونی

بکتاش آبتین

هرجا می‌روم 

هرجا می‌روم 

وجیهه نوزادی