شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آبادان

منِ بی تو یه شهر جنگ زده‌س
که دلش تنگه واسه جمعیتش
که مچاله‌شده تو دردِ دلِ
کوچه‌های بدون امنیتش

خاطراتم رو مغز و اعصابم
رژه میرن شبیه یک گردان
من هنوز جای گوله رو تنمه
مث ویرونه‌های آبادان

داغِ هر‌چی که بوده سرد شده
اما خونم هنوز می‌جوشه
حال‌و‌روز عروسیو دارم
که تو عقدش سیاه می‌پوشه

تا که چش کار می‌کنه مرگه
جنگ از من گرفت ایلِ منو
سیدعباس که جوابم کرد
تو به دستت ببند دخیلِ منو
منِ بی‌تو یه شهر جنگ زده‌س
که رو اسمش رو خاک می‌گیره
نمی‌تونی بفهمی یک دریا
چجوری تو زمین فرو می‌ره

دختر سبزه‌ی مو خرمایی
سبزی از سرزمینِ من رفته
سقفی بالا سرم نمی‌بینم
من فقط زیر بالشم نفته

انتظارم برای آبادی
سی‌و‌چن ساله رو هوا مونده
منِ خونه خراب، رؤیاهام
توی آتیشِ رکس جا‌مونده!

تا که چِش کار می‌کنه مرگه
جنگ از من گرفت ایل منو
سیدعباس که جوابم کرد
تو به دستت ببند دخیلِ منو

رضا صفری

تک نگاری

نقش کتیبه ها

نقش کتیبه ها

ساتیار فرج زاده

شاعر شهودها

شاعر شهودها

شوکا حسینی

شعرها

تقویم پاییزی

تقویم پاییزی

بکتاش آبتین

از آسمان شبحی روسیاه مانده فقط

از آسمان شبحی روسیاه مانده فقط

بابک دولتی

رضا به کودتای اول این قرن داده بودم بیایی

رضا به کودتای اول این قرن داده بودم بیایی

مجید اجرایی

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

فرزین پارسی‌کیا