جزای اینکه رها کردی شبِ زلالِ جنینی را
تمام عمر تحمل کن عذاب چلهنشینی را
به جرم آنکه شبی جدّت لبی به سیب بهشتی زد
بتَن به خاک و تناول کن خوراکِ سیبِ زمینی را
بمان و جان بکَن و در خاک برای خویش فراهم کن
کلاه و عطر فرنگی را حریر و کاسهی چینی را
جهان و جدول ضربش را بخوان و درس بگیر آنگاه
به هر حساب و کتابی شد بگیر نمرهی دینی را
به سِحر خو کن و جادو کن برای قهوه ورق رو کن
به فالِ لب که عمل کردی بگیر طالعِ بینی را
جنین خیرهسری بودی که سر ز خاک درآوردی
بدا که فرصتِ جبران نیست خطای لانه گزینی را