شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

صدا

صدا
دوچوکه
فچکه
رایا.
میز
صندلی بِه
صندلی
سردی.
می‌داد
واکونه درا
شبا
تا زنه
باد سینه‌تان.
تازه
تفاق
دکفه

صدا/ می‌چسبد‌(در آغوش می‌گیرد)/بالا می‌رود/از راه. /میز/صندلی می‌شود/صندلی/نردبان./مداد/در را باز می‌کند/شب را/تا می‌زند/ درونِ سینه‌ی باد. /اتفاقی/ تازه/در راه

مهرداد پیله‌ور

تک نگاری

شعرها

ماهِ فراموشکار

ماهِ فراموشکار

فرامرز سه‌دهی

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

غلامرضا نصراللهی

 ساکن یک جهان آواره

ساکن یک جهان آواره

فاطمه شمس

خیابان‌هایی هم  هستند

خیابان‌هایی هم  هستند

پروین نگهداری