در یک قدمی ما، کنار ما
سر، با تماشاگران فراوان
بـ....ریده بـ....ریده میگفتم
کسی جملات مرا نمیفهمید
من از سیاهی این لشگرِ بیرُخ
با تنها جای دو چشم
مقدمتا
بریده عرض میکنم
که از خِرخِره شدهام
و دچار مرض ذبحم
از بیخ.
تازگی ندارد این تکلیف
مردمان سارایوو هم
یک روز بیدار از خواب شدند
و شهرشان
پر از موجودات خلقالساعه بود