شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 شاعرانه‌ترین دردها

 شاعرانه‌ترین دردها زمانی که انتظارش را نمی‌کشی
 رخ می‌دهند
مثل وقتی شیرینی داغ در دهانت می‌گذاری
مثل خاطره‌هایی که آنقدر سفت چسبیده‌اند که وقت جداشدن پوست آدم را می‌کنند
پوست آدم که کلفت شود، خاطره نمی‌سازد
توی مشت‌های کسی درد نمی‌گیرد
کمی از تو
که بسیاری از همه‌چیز است را گم می‌کند
تنهایی زمانی که انتظارش را می‌کشی می‌آید توی گلویت می‌نشیند
آن وقت حرف که می‌زنی، تنهایی
صدای خنده‌ات که بلند می‌شود‌، تنهایی
 لبخند تمام تنهاییت را پنهان می‌کند
دو قدم برمی‌گردی به عقب
و خودت را می‌سپاری به تاسیانی سرد
آنقدر تکرار می‌شوی تا یک صبح، دیگر فکرش تو را نخواهد کشت!

معصومه یوسفی

تک نگاری

ضد شعر

ضد شعر

هادی محیط

شاعر مادرزاد

شاعر مادرزاد

محمد حسین بهرامیان

شعرها

پرنده گفت جهان در نگاه من زیباست -هنوز زیبا بود- 

پرنده گفت جهان در نگاه من زیباست -هنوز زیبا بود- 

غلامرضا طریقی

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

جمهوری

جمهوری

لیلا ساتر

آیینه می پرسد: چطوری؟!

آیینه می پرسد: چطوری؟!

بابک دولتی