شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 شاعرانه‌ترین دردها

 شاعرانه‌ترین دردها زمانی که انتظارش را نمی‌کشی
 رخ می‌دهند
مثل وقتی شیرینی داغ در دهانت می‌گذاری
مثل خاطره‌هایی که آنقدر سفت چسبیده‌اند که وقت جداشدن پوست آدم را می‌کنند
پوست آدم که کلفت شود، خاطره نمی‌سازد
توی مشت‌های کسی درد نمی‌گیرد
کمی از تو
که بسیاری از همه‌چیز است را گم می‌کند
تنهایی زمانی که انتظارش را می‌کشی می‌آید توی گلویت می‌نشیند
آن وقت حرف که می‌زنی، تنهایی
صدای خنده‌ات که بلند می‌شود‌، تنهایی
 لبخند تمام تنهاییت را پنهان می‌کند
دو قدم برمی‌گردی به عقب
و خودت را می‌سپاری به تاسیانی سرد
آنقدر تکرار می‌شوی تا یک صبح، دیگر فکرش تو را نخواهد کشت!

معصومه یوسفی

تک نگاری

شعرها

امشو که فرگ تی تو وستم 

امشو که فرگ تی تو وستم 

 اقبال طهماسبی گندمکاری

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

فهیمه جهان آبادی

زیبایی‌اش را به خیابان می‌برم

زیبایی‌اش را به خیابان می‌برم

سیمین رهنمایی

برادرم دیشب درگذشت

برادرم دیشب درگذشت

عبدالله علوی

ویدئو

شعرخوانی مریم جعفری آذرمانی

شعرخوانی مریم جعفری آذرمانی

مریم جعفری‌آذرمانی

میوه های ملال

میوه های ملال

یدالله رویایی