شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

قلبت بوی نفتالین می‌دهد 

خبری از آن لذت کور و کر بی‌رمق نیست 
که دست‌به‌دست 
 در کوچه پس‌کوچه‌های ناصرخسرو 
ارزان یا گران بفروشند 
خواب پر رنگی را 
در صراحتی مشمئز کننده 
به آرامی در پاکتی بگذارند 
و به آرامی بر روی قلبت پرت کنند
و حالا در سکوت خنک ملافه‌های داخل کمد 
قلبت بوی نفتالین می‌دهد
قلبت 
صدای غواص‌های ترک را 
در بندر جنوب به یاد می‌آورد 
صدای خون پاشیده بر نان سنگگ در دست برادرت 
قلبت صدای کودکی‌ات را می‌دهد
در آغوشی که بوی بتادین می‌دهد 
در آغوشی که نبوده‌ای 
در بندری که هرگز نرفته‌ای 
در بندری که بوی بیمارستان می‌دهد
در بندری که بوی نفتالین
در قلبی که بوی نفتالین می‌دهد 
و حالا که انگار از شیار ظریف سرت 
عاجی درآورده‌ای 
با غبغب آویزان
به دنبال همان خواب می‌روی 
در کوچه‌پس‌کوچه‌های ناصر‌خسرو
به دنبال همان قلب 
قلبت بوی نفتالین می‌دهد 
 

افرا شهباززاده

تک نگاری

شعرها

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

دختر مو مشکی

دختر مو مشکی

شهریار کوراوند

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

بهزاد گرانمایه

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر