شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سبز از خاطرات داشتيم فكر مي‌كرديم «چشم هم چيز مهمّي‌ست‌هااا!»
...

حتي صداي مردگان از بس كه
اسم داشت
از عوي سگ، قوقولیِ
خسته‌ي خروس

و آن‌ها که هی با ما هی ور می‌رفتند
 درکی هیچ از پروردگار متعال...

هيچ ايده‌اي خشن‌تر از خود جهان نيست
 جهان نيست مگر به ايده‌اي خشن...

تک نگاری

شعرها

کنارِ میدون شوشم،

کنارِ میدون شوشم،

سروش الهی

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

بر شانه‌ى تو صبح سحر برنخاستن

مهدی فرجی

از ابر و چشم

از ابر و چشم

م. مؤید

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی