کتاب ها

Books

اشعار

poetry

صوت ها

audios

ویدئوها

videos

بیوگرافی

متولد‌ ۱۳۵۹، اردبیل.
مجموعه‌های منتشر شده: «ردی از زنان خاوری»،  «کله سحر توی طبق بامداد» و ... 

بیاید بیاید بادی از دوردست شمال

بیاید بیاید بادی از دوردست شمال / شرق / حتی غرب / بادی تند که از جا بکند مرا / طوفانی که از چاه زنخدانت شروع شده باشد / از ریشه بکند این گیاه ِ غریبه را از این دشتی که معشوقه‌ی خار مغیلان بوده است و بس / بکند مرا از ریشه‌هایی که همسایه‌ی مین‌های عبوس تک‌نفره‌اند /و ریش هایی از درختان ِ چندین قرن سوخته در تپه های سخت ِ پیچاپیچ / کوه هایی گره خورده با نداری ِ قلوه‌سنگ‌ها و خشکی جای رود / مرا بکند از انعکاس ِ کر ِ این کوهستان ِ خاکستر/ که هر که داد می زند لیلا‌.../ جواب می‌دهد لا‌...لا‌...لا ...
بیا باد ِ شمال گذشته از گیسوانش مو به مو / عطری بیاور سرخوش / عطری که فاضل‌مآب نباشد / عطری که تمام نشود اندازه‌ی دیداری سریع و خرابی‌ای ماندگار / مرا جایی ببر که غزل نام دختری باشد بی‌سواد / ترانه از نای چوپان بیشتر نشود و سنتور... بر استخوان ِ قفسه‌ای نواخته نشود / می‌پرسی کجایم مگر‌؟ / من گلوی زخمی‌ام را نشانت می‌دهم / و گلوگاه‌های بسته را و ماهی‌های باد کرده را و را...  وِرا‌... وِرا .../ گلویی که صدا ندارد و پاسخ ندارد و هر چه از اوست از ضبط‌صوتی‌ست که برایش پر کرده اند با سلام با درود با حالتان چطور است آقا / با خدا مولوی‌تان خدا‌حافظ تان خدا جامی پیا‌پی‌تان 
مرا از جا بکن / تا نخستین  درختی باشم از دریا گذشته / درختی که نخواسته بود سایه بیندازد پی حرف‌های مردم / پیگیر درد و دل‌هاشان که ثبت کند بر اوراق نزاییده‌اش هنوز / هر روز / مرا از جا بکن تا درو نشده ام تا با داس‌/ نشکسته‌ام با چکش / تا تیز نشده دندانه‌های اره با من / تا هنوز در نگاه بانویی بلند‌/ درختم و نه الوار و نه تابوت ِ شاعری چون  پل الوار ( آنان که به قتلم آوردند از یاد مبری )
درخت از ریشه پیوند می‌خورد و تنهایی عمیقی‌ست که لاجرم تنها می‌ایستد و به هم‌دوشی همنسلانش می‌بالد / همدوشی‌/ همسانی/ هم‌سایگی/ و نه معاشقه‌ای و نه حتی وجبی پا پیش نهادن / تنها / در جا زدن/ و میوه دادن/  و کرم زدن/  و پوسیدن 
آن لاک سبزت را کمتر بزن بانو / درخت‌وارگی ات کافی‌ست که طنابی چون مرا بر شاخه‌ات ببندند تا غزاله‌ای شعری شود آویزان 
باد... مرا هو هو بزن و این اسم گریز ما باشد از این دشت / ریه‌هایم پر شود از همسرایی پروانه‌ها وقت سفر / سفر به جایی که چوب، آدم شود هر از گاهی / به چوبم مبند تاریخ‌: این گرده سال‌هاست سنگی‌ست 
آهم توراست و بازدمم توراست و آن‌که برتن این درخت چاقو‌زده نو جوانی توست‌: مشروطه‌ای که دیر به مدرسه رسیده و روی نیکمت چوبی‌اش نامی حک شده‌ست که تقلبی نیست 

وحید ضیائی