شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سرت را لااقل بیرون از این تراکم چشمت را بیرون از این تراخم  نگه دار
جواب بده در...

ببین این همه خون دارد از من می‌رود و این تازه یک چشمه‌اش است  
...

بنشانندم به‌جای بال روی پروازهای نرفته 
جا بدهند چشم‌هایم را بر صورتی كه...

شعرها

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

مجتبی هژبری

یک اعلان عمومی برای تذکر دوباره

یک اعلان عمومی برای تذکر دوباره

سردار شمس‌آوری

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

هادی خور شاهیان

چیزی نمانده از قلبت 

چیزی نمانده از قلبت 

مرتضی بخشایش