شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هنوز این‌جاییم

ادامه می‌دهد     بی‌نفس
از پله‌ها بالا می‌آید
نرده‌ها پوسته‌پوسته می‌ریزند
با بُته‌های خار
بالا می‌آید
بیابان،
به پشت در می‌رسد
و این خانه هنوز تمام نشده است...

همه جا هستند:
تَرَک‌ها‌،
می‌دوند روی دیوارها تکثیر می‌شوند
صداهای مانده توی دیوار     یک لحظه جیغ و
شکافته می‌شوند
قاب عکس‌ها
ـ با‌ لبخند بی‌لبخند ـ
خودشان را پرت می‌کنند

لَت دری جیرجیر می‌کند در خلأ
رطوبت نشت کرده به استخوان

گچ‌بری‌ها،
گل‌ها و دنباله‌های خود را رها کرده‌اند...

عقربه‌ها اما
روی باقیمانده‌ی دیوار
ـ دنبال کدام زمان ـ 
می‌گردند!

منقار سفید و
صبح کلاغ
و یک پلک نیمه باز

هنوز.
 

مریم فتحی

شعرها

تیمارستان

تیمارستان

ستار جانعلی‌­پور

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

هادی خور شاهیان

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

عادل سالم