شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

این روزها یک فنچ کوچک در گلو دارم

این روزها یک فنچ کوچک در گلو دارم
یک جنگل ابرم که طوفان پیش‌رو دارم
باید ببارم! بغض، اما راه را بسته
ای اشک! یاری کن که ابری آبرو دارم
آه ای امیر شادکامی‌های کوتاهم!
از مولیان برگرد، بغضی کینه‌جو دارم
با بختِ شورِ من بسازید ای سپیدی‌ها!
من هرچه دارم از سیاهی‌های او دارم
در من روایت کن هزار‌ویک شب از اندوه
ای غصه! من هم شهرزاد قصه‌گو دارم
می‌بارم و هرگز نمی‌خوانی سکوتم را
ابری پر از دردم که صد راز مگو دارم

معصومه مهری قهفرخی

شعرها

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی

به موازاتِ دریا

به موازاتِ دریا

راد قنبری

مادر

مادر

حسن بهرامی

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی