شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تا شوقم تقاضا که می‌گیرد، از لبریز حیرتم خالی می‌شود سر تسلیم آفتاب افتادم،...

تا شوقم تقاضا که می‌گیرد، از لبریز حیرتم خالی می‌شود سر تسلیم آفتاب افتادم،...

میان فرکانس عصرهای صورتت کوچه  
در نمای مرفین پلاستیکی می‌شکند، روی...

من‌ از حروف صدادار اسب آمده‌ام
 ـ بسیارم ـ اندام گوزن را می‌چیند،...

از آن‌جایی که می‌شود  ـ بایدم ـ را  درخت چنار نامید. از همین‌جاست؛...

به‌شدت درخت که می‌شوم به تایپ شکوفه می‌رسم، دقیقاً بکارت دریا گوش بود؛ که من...

تک نگاری

شعرها

از گل های نبوییده

از گل های نبوییده

نصرت‌الله مسعودی

نفست را حبس کن

نفست را حبس کن

محمد شیرازی

فالگیر

فالگیر

محمدحسین بهرامیان

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

صوفیا آهنکوب