شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم

نشین با من ، با من منشین
تو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم؟

تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من
چه جنونی ، چه نیازی ، چه غمی ست؟
یا نگاه تو ، که پر عصمت و ناز
بر من افتد ، چه عذاب و ستمی ست؟

دردم این نیست ولی
دردم این است که من بی تو دگر
از جهان دورم و بی خویشتنم

پوپکم ! آهوکم!
تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم

مگرم سوی تو راهی باشد
چون فروغ نگهت
ورنه دیگر به چه کار آیم من
بی تو ؟ چون مرده ی چشم سیهت

منشین اما با من ، منشین
تکیه بر من مکن ، ای پرده ی طناز حریر
که شراری شده ام

پوپکم ! آهوکم!
گرگ هاری شده ام

مهدی اخوان ثالث

شعرها

خلیج

خلیج

امین رجبیان

شهر شیهه می‌کشد

شهر شیهه می‌کشد

طاهره خنیا

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

گاه، کبوتر گاه، سرباز

گاه، کبوتر گاه، سرباز

حسین طوافی