شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دنیا را جز برای دوری من از تو نیافریده‌اند.

دنیا را جز برای دوری من از تو نیافریده‌اند.
در تخته شكسته‌ی آن پیر
جز خودش ،
كسی مصون نبود از درد
جخت ، آسمان بود كه چند پرنده به رستگاری رسیدند.
سگان بوی « سِك» داشتند
مثل راسو، خوك و موش!
و هیچكس نشان «باران» را به‌ دیگری نمی‌داد.
پیرمرد، مُرد تا نمیرد،
كه جهانش را به سرمنزلی امن برساند ،
آخر قصه ما هستیم،
كه بوی نارنج از خاطرمان رفته است!
و همین بوی متعفن اجازه ی عبور مرا نمی‌دهد تا نزدیك تو!
این دنیا انگار برای دوری من از تو آفریده شده است.

عزت قاسمی

تک نگاری

در من هزار آهوی تشنه

در من هزار آهوی تشنه

آنوشا نیک سرشت

شاعر مادرزاد

شاعر مادرزاد

محمد حسین بهرامیان

شعرها

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

عادل سالم

می‌گذارم تخت به خواب بعد‌از‌ظهرش ادامه دهد

می‌گذارم تخت به خواب بعد‌از‌ظهرش ادامه دهد

نسرین بشردوست

رنگی بر دهان مرده ام بزن

رنگی بر دهان مرده ام بزن

فهیمه جهان آبادی

به قلم

به قلم

نگین فرهود