شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

برف از شانه‌ی تو آغاز شد 

برف از شانه‌ی تو آغاز شد 
در آفتاب بودم. در سایه‌ی طره‌ی سرخِ تو بودم
آمدم که بمانم
آمدم که بمیرم
این حرف سوی تو آمد
سوی کبوتران مَحرم
رها
برف از شانه‌ی تو آغاز شد.

قاسم آهنین جان

تک نگاری

شعرها

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

فهیمه جهان آبادی

از تو نه

از تو نه

محمود معتقدی

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی